محل تبلیغات شما

تاریخ، فرهنگ وهنر ترکمان- اسدالله معطوفی –جلد دوم–انجمن آثار و مفاخر فرهنگی -1383

*مروی نیز با اشاره بر گفته های نادر مبنی بر اینکه محمد شاه هم از نژاد ترکمان است چنین می نویسد:"چون  بندگان همایون ما به جماعت افشار اشتهار داریم وافشار نیز یکی از تیره های ترکمان است وجد وآبای ما به سلسله ترکمانی متصل، در این صورت این دو دولت (ایران وهند) به ایل جلیل گورکانی متعلق است و غرض آمدن ما به این نواحی محض ملاقات بندگان عظیم الشأن شماست".

      به هر صورت تمام این صغری و کبری ها فقط اشاره به آن است که غالب ومغلوب از نژاد اوغوز هستند و نادر هم فقط به قصد دیدار هم نژادان ترکمان خود به هند آمده بود نه برای کسب غنایم بی شمار که برای دولت میلیتاریستی و ارتش سالارش ضرورتی حیاتی داشت. البته باید تذکر داد که با توجه به اینکه محمد شاه از نسل گورکانیان مستقر شده در هند بودند ، به کار بردن این واژه ترکمان درحقیقت استفاده از واژه دیپلماتیک برای ایجاد ارتباط و القای دوستی بوده است نه چیز دیگر. ص962-963

*".سپس خود(آقا محمد خان قاجار) به استرآباد آمد و حکم به اتمام حجت یموت داد که یا مانند سایر طوایف گوگلان کوچ نموده و یا گرو  و سواران جنگی به ملازمت رکاب دهند". تراکمه پیام فرستادند که اطاعت و انقیاد را می پذیریم ولی با کوچ کردن مخالفیم. آقا محمد از این جواب سخت برآشفت و سپاهی را به سرداری مصطفی خان دولو مهیا کرد .تا توانستند سرانجام: 1000 زن و فرزند و 300 مرد را عرصه شمشیر و 800 کس از نسوان و کودکان را اسیر نمایند.در استرآباد از سران رجال ترکمان مقتول شده در بیرون دروازه شهر کله مناری بر افراشتند. اما ترکمانان به خاطر آنکه ن و دخترانشان از آن بیش به دست سپاه ظفرنشان(آقا محمد خان) نیفتند بسیاری را نیز در راه اسارت کشتند ویا خود ن خودکشی نمودند.رستم الحکما شدت عمل علیه تراکمه را روشن تر و اینگونه بیان داشته:" . خانه ها و خیمه ها و اسباب ایشان بسوختند و حسب امر سلطان جهان مطاع آقا محمد خان دم چهار دروازه استرآباد 4 کله مناره  از سران تراکمه بر پا نمودند ولشکر قاجار و اهل مازندران(استراباد) هر قدر که توانستند از اموال و اسباب ترکمان با خود بیاوردند، وهر چه نتوانستند که بیاورند به آتش بسوختند و یا به رود گرگان ریختند و اسرای فراوان نیز همراه خود کردند و.".ن آنان عده ای خود را کشتند تا اسیر نگردند.یکی از ترکمانان به نام نجفقلی اون بیگی که از اعاظم یموت شمرده می شد چندی بعد به استر آباد آمد تا زن اسیرش به نام بصره را با خود ببرد. به امر خاقان آقا محمد خان او را واژه گونه سر در آب بداشتند تا جان داد.ص 1016

*به هر صورت آقا محمد خانی که به قول وامبری" اگر شمشیر ترکمانان نبود هرگز موفق نمی شد خاندان خود را برقرار کند"، اینک اینگونه ت آتش و پنبه را در برابر آنان اتخاذ کرده بود . البته وامبری این نکته را فراموش کرده بود که بنویسد" شمشیر ترکمان" نه تنها برای آقا محمد خان بلکه برای پدرش محمد حسن خان و پدر بزرگش فتحعلی خان هم در بعضی از مقاطع کارگشا و مشکل گشا بود. آقا محمد خان بعد از همین سرکوب تراکمه وآخرین پادشاه زند یعنی لطفعلی خان بود که توانست چندی بعد با خاطری آسوده در سال 1210 ه ق در تهران تاجگذاری نماید. اما باز هم در ذیقعده همین سال مجبور شد با لشکریان فراوان وهمراهی حاجی ابراهیم اعتماد الدوله، میرزا شفیع صدر اعظم و میرزا اسدالله خان نوری وزیر لشکر و "تمامت سرداران از تهران واز طریق ساری، چار دانگه، دودانگه و استر آباد به دشت قپچاق بیایند تا جماعت گوکلان و یموت صاین خانی را که در فرمانبرداری خویشتن داری می نمودند کیفری سخت به سزا دهند . آنان دیار ترکمان را زیر پای ستوران گرفته و مزارع و مراتع آن قبایل را بسوختند و مرد وزن را بعضی اسیر و برخی عرصه شمشیر کردند." ص 10

*.تعدادی از ن فتحعلی شاه وبعضی از شاهزادگان، از بین اسرای زن ترکمان برگزیده شده بودند. "ترکمانان درباری خاصه ن ترکمان در مراسم عروسی دختران قاجاری در بار همیشه شرکت می کرده اند.آقا محمد خان و فتحعلی شاه مکرر می فرمودند که ما با ترکمانان همسایه وهمخانه هستیم و آنها از ایل ما جدا نیستند و در عیش و عزا باید با ما باشند. ص 1039-1038

*ترکمانان قبیله گوگلان مطیع حکومت ایران(عهد قاجار) بودند. قبلیه ترکمانان یموت نیز که در حد فاصل این محل و دریای خزر ساکن هستند توسط حکومت سرکوب شده اند ولی کثرت تعدادشان که بالغ به بیست هزار خانوارند به آنها این قدرت را داده است که غالبا در مقابل دولت بایستند ودست به شورش بزنند. در هر صورت ترکمانان گوکلان دارای قدرت ی نیستند.". ص 1043

*اما اوضاع در آن نواحی باز هم آرام نگرفت (عهد ناصر الدین شاه) چرا که اصولا قبایل مختلف ترکمان و غیر ترکمان شرایط یک دست و یا یک " دولت ملی" یا حداقل " اتحادیه قبیله ای" هم نداشتند که در مقابل تعهدات خود نیز همگی به طور یک دست و یک نواخت عمل کنند. عموما پس از هر تعهد و گروگان دادنی، بار دیگر قبایل و طوایف دیگر اقدام به کارهای منع شده می نمودند و بر خلاف تعهدات داده شده عمل می کردند. ص 1068

*جناب اشرف صدر اعظم(نوری)معروض داشت که هیچ یک از سلاطین ایران را این ترکمانان فرمان پذیره نبودند چنانکه نادر پادشاه افشار. ص 1076

*(عهد ناصرالدین شاه) اعتماد السلطنه راجع به اغتشاشات ترکمانان در استر آباد در یادداشت های خود می نویسد: "یکشنبه 17 شعبان 1305 هجری، 4 دقیقه به غروب مانده منزل ایلچی روسی وعده داشتم و به آنجا رفتم. دو ساعت بودم وخیلی صحبت شد و من جمله محرمانه از او پرسیدم حقیقتا این ترکمان ها را که در استرآباد تنبیه کرده اند وجمعی را کشته وبرخی را مجروح و اسیر کرده و اموال ایشان را غارت نمودند به ایران یاغی بودند؟ قسم خورد که تمام اینها مطیع و منقاد دولت ایران بودند. می گفت شما رعیت خودتان را خراب و چپو می کنید و از این کار هم خوشحال هستید. ص 1092

*(عهد ناصر الدین شاه) " جمادی الاول 1306. عصر ژنرال چاراسمیت مکلین(که از سال 89 تا 91  سرکنسول انگلیس در مشهد بود) به دیدن من(اعتماد السلطنه) آمد، می گفت که من عبوراً از استرآباد گذشتم. خیلی وضع را بد دیدم اگر این ترکمان ها را به یک نفر شخص دنیا دیده ای بسپارند و از چنگ امیر خان سردار(مأمور سرکوب ترکمانان ناحیه استرآباد) بیرون بیاورند البته آنها به قدم اطاعت پیش خواهند آمد. و این کار نخواهد شد چرا که آقا وجیه در حمایت وزیر اعظم است تا به حال صدو هفتاد هزار تومان خرج فتنه استر آباد کرده که ممکن بود با صدوهشتاد تومان خلعت و زبان خوش به ترکمان ها اصلاح این کار بشود. تدبیر وزیر اعظم این است به ما چه" . و باز می نویسد:" 27 جمادی الاول 1306 ، شنیدم امیر خان سردار باز کثافت کاری کرده رؤسای ترکمان را اطمینان داده به اردوی خود آورده است ، بعد یک نفر را کشته وباقی را حبس نموده است.این خبر که به اوبه های ترکمان ها می رسد به اردوی سیف الملک امیر خان سردار حمله می آورند. ده پانزده نفر را مقتول و مجروح می نمایند. باز این مسأله را به شاه مشتبه نموده و حقیقت را عرض نکردند وبعید نیست باز یک امتیاز به امیر خان سردار بدهند". ص 1093-1094

* اصولا تراکمه شمال شرق ایران بر خلاف ترکمانان غرب و شمال غرب ایران (قره قویونلو ها و آق قویولوها) چون نتوانستند اتحادیه قبیله ای تشکیل دهند، هرگز برایشان مقدور نشد به صورت یک نیروی قدرتمند " دولت ساز" عرض اندام کرده و حتی در یک مقطع تاریخ ظهور و حضور یابند. آنها به طور قطع تا اواخر دهه 50 حیات ی پیوسته وسازمان یافته ای را به چشم ندیدند و بیشتر تحت رهبری سرکردگان و رؤسای قبیله ای خود واصول "توره " به زندگی عشیره ای و قبیله ای ادامه می دادند. اما در حدود سال های 59 میلادی اتحادی سست بین تکه ها ، سالورها و ساریق ها به وجود آمد که نظام قبیله ای آنها را اندکی گسترش داد. مجامع قبیله ای تبدیل به مجلس کوچکی شد که هر قبیله به طور مساوی در آن نماینده داشتند که همان خان ها، آق سقل ها (ریش سفیدان)وتعداد کمی ایشان ها و ملا ها بودند.

    البته چنین مجالسی به خاطر ساختار قبیله ای و عشیره ای شاخه های مختلف طوایف ترکمان، بسیار شکننده بود مخصوصا آنکه گاه موزد حساست هم نژادان خود به ویژه یموت ها و یا دسیسه های ایرانی ها ، روس ها و انگلیسی ها قرار می گرفتند طوری که در مقاطعی حساس پس از مذاکرات چند روزه هم به یک تصمیم واحدی نمی رسیدند.

     اما" توره" در میان طوایف و تیره های ترکمان چه بود؟ توره را باید مجموعه قوانین و آداب و رسوم غیر مکتوب ولی ثابت و نیمه مقدس به حساب آورد که بر اساس آنها، نانوشته و ناگفته افراد تیره ، طایفه و قبیله را به هم نزدیک کرده و پیوند می داد و یا با رعایت آن باعث حداقل انسجام اعضا می گشت. این آداب و مقررات در زندگی روزمره تراکمه جاری وساری بود. محمود کاشغری در دیوان لغات خود درباره این توره می نویسد:" اگر خشونت از در وارد شود ، توره از پنجره بیرون می رود. دولت ممکن است رو به زوال بگذارد ولی توره باقی می ماند". فرق توره با یاسای چنگیزی در آن بود که یاسای مغولان مجموعه مقررات مکتوبی بود که همه مردم مم به رعایت آنها برای ایجاد وحدت و تثبیت ساختار ی می شدند. ص 11

*البته گروهی از تراکمه در صدد دوستی با ایرانی ها هم بر آمدند، اما توافقات همگی زودگذر بودند. مخصوصا این امر یعنی دور شدن از حکومت ایران، در زمان نادر به خاطر لشکر کشی هایش به خانات آسیای میانه( 1740 م) بیشتر شد و حتی سرکوب مکرر آنها، به شدت خشم و کینه تراکمه را نسبت به ایرانی ها برانگیخت. حوالی سال 1741م وقتی نادر بعد از فتح خیوه وارد مانقیشلاق شد، گروهی از تراکمه به خاک روسیه گریختند و از روس ها تقاضای حمایت کردند. بعد از مراجعت نادر به ایران روس ها نمایندگانی به سوی این ترکمان ها فرستادند و از آنها خواستند تبعه روس شوند. اما تراکمه این پیشنهاد روس ها را رد کردند.  به همین جهت در سال های بعد روس ها در خواست های این گروه کوچک ترکمان را جدی نگرفتند، چون که امتیازی برای آنها نداشتند. ص 1123

*این درگیری ها و دشمنی ها در بین طوایف و قبایل ترکمان و مخصوصا کوچ و جابه جایی مداوم ، برای مسأله وحدت و " اتحاد و ائتلاف قبیله ای" آنان بسیار گران تمام شد. ص 1133

*دوم یموت ها بودند که در سمت غرب صاحب نفوذ وقدرت زیادی شدند، اما به تازگی با مشکل بزرگی که تهاجم ایرانی ها بود مواجه شده بودند. حکومت ایران که گوکلان ها را به چند دلیل از جمله یک جا نشین شدن، از دو دهه پیش مطیع خود کرده بود، در سال 62 م ناگهان ا قدام به عملیات علیه آنها در نواحی بین استر آباد و رود اترک  نمودند و علت آن را هم به انقیاد در آوردن آنان و گرفتن خراج عنوان نمودند. اما یموت ها زیر بار نرفته و بسیاری از روستاهای اطراف شهر استر آباد را عرصه تاخت و تاز خود کردند. ولی چون چند صباحی گذشت دریافتند بدین طریق کاری از پیش نخواهند  برد، مخصوصا آنکه در این مدت به دامداری، تجارت وماهیگیری آنان ضربه شدیدی خورده و امرار معاش را بر بسیاری از اهالی اوبه ها سخت و مشکل کرده و در نواحی چند، جداً زندگی بسیار ساده را برای گروهی از تراکمه سخت نموده بود. بدین سبب سفیرانی را نزد حاکم استر آباد فرستادند و مراتب اطاعت خود را مشروط به آزادی اسرای خود کردند. اما متأسفانه سوء مدیریت و دگما تیسم حاکم بر فضای فکری کارگزاران ایالت استر آباد راه هر نوع مصالحه را بسته و بار دیگر یموت ها را به شورش کشاند. این امر موجب لشکر کشی به استعداد 67 هنگ پیاده ، 4000 سواره و 24 عراده توپ در اوایل سال 64 م علیه آنان شد. سپاه اعزامی در اولین برخورد با شدت و حدت تمام به کشتار جنگاوران یموت پرداختند  به طوری ک در همان نیم روز اول بسیاری را به خاک و خون کشیده و گروهی را به اسارت بردند. کثرت غنایم به دست آمده هم به قدری بودکه بسیاری از سپاهیان ظفرمند از این خان نعمت به قدر کافی بهره مند گشتند. بعد از این واقعه یموت ها مجبور شدند به اجبار و به طوری تلویحی حاکمیت ایران را بپذیرند. ص 1136-1137

*".آن کشور وسیع تاتار که ایوان واسیلیویچ(1505-1462) آرزوی آن را می کرد و تصمیم گرفته بود به ایالات روسی خود ملحق کند، فقط همین سه خانات(خوقند، خیوه، بخارا) را کسر داشت. لذا نقشه تصرف آن را از زمان پطر کبیر به بعد تمام سلاطینی که به نوبه به تخت سلطنت رسیدند، باقدرت هر چه تمام تر ولی بدون سرو صدا تعقیب می کردند. این ت از نظر خود خانات هم مخفی نیست و شاهزادگان و مردم آنجا به خوبی به خطری که تهدیدشان می کند واقفند و چنان چه در مقابل یک امنیت ظاهری واغفال کننده خود را به خواب می زنند فقط در اثر لا ابالیگری شرقی است که آن هم زائیده اصول یک اعتقادی می باشد که پایه اش بر جبر و تفویض قرار گرفته است. غالب سکنه آسیای میانه که راجع به این مبحث با آنها صحبت کردم به همین اکتفا می کردند که بگویند ترکستان از دو جنبه مورد محافظت قرار داد: اول به واسطه وجود مقدسین بی شماری که در خاک آن به حال استراحت ابدی خفته اند و ."ص 1138

*با این وجود ترکمانان از بین سه حکومت یعنی خیوه، بخارا وایران، به خیوه نزدیک تر بودند: زیرا بسیاری از ملاها و ایشان های تراکمه در مدارس خیوه(والبته بخارا هم) تحصیل کرده و خان خیوه سعی می کرد از طریق این گروه به مالیات ها، خراج ها و باج ها رنگ مذهبی وشرعی زده (زکات ، صدقه و .) ودریافت آنها را راحت تر نماید. در این میان گروهی که کشاورز و یک جانشین بودند چاره ای غیر از پذیرفتن نداشتند، ولی دسته هایی که زندگی کوچ رو داشتند و چاروا (دامدار) بودند به دلیل شجاعت و مخصوصا قدرت جابه جایی خود ، از پرداخت مالیات ها و خراج ها نه تنها به خان خیوه ، بلکه به خان بخارا و ولات ایرانی مستقر در استرآباد هم سر باز می زدند. آنها در فصول یا زمانی که مأموران اعزامی این سه حکومت به یورت هایشان اعزام می شدند، چادرها(آلاچیق ها) را جمع کرده به دنبال دام های خود تغییر مکان می دادند و در هر نقطه ای که مستقر می شدند اطاعت و انقیاد خود را گاه نسبت به حکومتی که دور ترین بود اعلام می کردند. ص 1140

* گورچاکف .خاطر نشان کرد که آماده است به وسیله سفیر روسیه در لندن به راسل نختس وزیر اطمینان دهد که نیت به ایران را قطعا ندارند، ولی تأکید می کند که ترکمان رعایای شاه ایران نیستند. ص 1141

*اما وزیرمختار روس ، آلکساندر فدوروویچ بگر منکر شد که مرز ایران در آن سوی رود اترک قرار دارد، از این گذشته بگر معتقد بود که ایران هرگز نتوانسته است نسبت به ترکمانان اعمال قدرت کند و ایشان " مدعی اند که مردمی مستقل اند و درواقع استقلال دارند" .

وزیر مختار انگلیس در تهران، چار الیسون هم با همکار روسی خود هم عقیده بود که ایران در شمال رود اترک نفوذی ندارد. وی به کلارندون اطلاع داد که " نمی داند  ،به چه دلیل ایرانی ها ادعا دارند که قزل سو جزء خاک ایران است". ص 1143-1144

*در این مدت آتا مراد خان و سایر خوانین و سرکردگان جعفر بای(از تیره یموت) که دشمن خیوه ایها بودند با گرایش تلویحی به روس ها ، از هر نوع مقاومت و پایداری پرهیز کردند و بهتر آن دیدند به سوی خلیج بالخان کوچ نمایند. اما سران آتابای (تیره بزرگ دیگر یموت ها) با یاری تکه ها که دشمن روس ها بودند به فرماندهی تیکمه سردار اولین هجوم و حمله به سپاه روس ها را در 20 اکتبر 70م در داش آروات سازماندهی کردند. ص 1145

*.چند طایفه بزرگ تکه قبل از آنکه حملات و عملیات روس ها آغاز شود محمد علی قاضی را به عنوان سفیر و نماینده نزد لوماکین فرستادند و مراتب انقیاد و اطاعت ایل و طایفه خود را اعلام و قول دادند دست از هر نوع غارت بکشند وراه ها را نیز برای امر تجارت در امنیت نگه دارند، اما روس ها هم در مقابل باید یموت ها را به خوبی گوشمالی دهند. ص 1159

*.رسیدن ریش سفید های ترکمان به تهران از دید سفارت روس پنهان نماند وبی درنگ در این باره از وزارت امور خارجه پرسش های زیادی کردند. ایرانیان در پاسخ طفره رفتند و گفتند که تراکمه آمده اند تا به شاه اطمینان دهند که می خواهند در صلح و صفا به سر برند. ولی واقعیت غیر از این مسائل بود زیرا دربار ایران بیشتر مشتاق سرکوب تراکمه ازهر نوع قبیله ، طایفه و تیره بود. ص 1160

* اتفاقا در همین زمان تکه ها پس از نا امید شدن از عثمانی ها ، انگلیسی ها و افغان ها به ایران پناه آوردند و سفیری هم به دربار فرستادند.آنها سپس به یموت ها پیام دادند به روس ها یاری نرسانند، ولی یموت ها تحت فشار روس ها و شاید هم به خاطر کینه های قبیله ای که از گذشته داشتند، نتوانستند از زیر بار این کار شانه خالی کنند. بدین جهت سواران تکه به اردوگاه یموت ها یعنی"حاللی سردار"نزدیک کراسنوودسک حمله کردند و اقدام به قتل و غارت ناپسندی هم نمودند. پس از این واقعه لوماکین با صدور اعلامیه ای در 16 فوریه 77م از ترکمانان هر دو تیره یموت یعنی جعفر بای ها و آتابای ها درخواست 1000 نفر شتر نمود که با این کار خود بر آتش اختلافات و کینه های بین دو گروه بزرگ، قدرتمند و شجاع ترکمان یعنی تکه ها و یموت ها که اتحاد آنها جداً برای روس ها خطرناک بود ، دمید. ص 1166

*پس از این واقعه(گوگ تپه) بین صاحب منصبان لشکری و کشوری روس در باره آینده آخال اختلاف زودگذری بروز کرد. سرهنگ گردکوف توصیه کرده بود که باید ترکمانان را قتل عام و سرزمینشان را ویران کرد وبقیةالسیف را مجبور به تسلیم اسب هایشان نمود تا بدین گونه صلح و آرامش در آخال مستقر و خاطر ها مطمئن شود. گروهی هم فرمان کافمان را در مورد ریشه کن ساختن یموت ها پسندیدند و گفتند که این انسانی ترین حکمی است که تاکنون انتشار یافته است و معتقد بودند اگر این روش اتخاذ شود ، ضمیمه کردن آخال به خاک روسیه لازم نخواهد بود. ص 1177

*گزارش یک مامور انگلیسی : ایرانیان برای ترکمانان اهمیت زیادی قائلند و عقیده دارند که آنها بسیار شجاعند و مقاومت در مقابل ایشان بی فایده است. آنها موفقیت ترکمانانرا از آن بابت که بی سلاح به این طرف و آن طرف می روند نمی دانند، بلکه دلیل آن را سستی و زبونی دولتشان می دانند. از این که ایرانیان از ترکمانان وحشت دارند جای شگفتی نیست زیرا حمله های آنان به واقع وحشت زا است . در باره اینان مطالب زیادی خوانده بودم ولی پیش از آن که به این جا بیایم نمی توانستم آنها را باور کنم، ولی اکنون می بینم که آن گزارش ها گزاف نبوده و منطقی است. هر جا بروید داستان هایی از پدران ، شوهران ، ن و دخترانی می شنوید که به دست این قوم بی رحم اسیر شده و به عنوان برده فروخته شده اند. در بسیاری از این موارد امیدی به بازگشت یا باز خرید آنها نیست . ص 11

*گزارش یک مامور انگلیسی: تقریبا در نیمه راه به روستای ویران شده ای به نام فیض آباد رسیدیم. گفته می شود هنگامی که بیشتر مردان خارج از روستا بودندترکمانان آنها را غافلگیر کرده اند و همه نفوس در حدود یک صد تن را با خود برده اند. این آگاهی ها را مردی به من داد که زن، سه پسر و یک دخترش را به این ترتیب از دست داده بود. بیچاره فلک زده دلم برایش سوخت و این حرفش به دلم نشست که گفت: ای صاحب از خدا می خواهم یا شما و یا روس ها بیایید و ما را از شر این شیطان ها نجات دهید". ص 12

*سال 1308 هجری اختلافات بین جعفر بای ها که رئیس آنها حاجی محمد خان پانگ(که بعدها به خدمت حکومت ایران در آمد) با آتابای ها(دوتیره بزرگ یموت ترکمان) که سردارشان موسی خان بود، کار را به آنجا رساند که ون دو قبیله علیه هم حکم جهاد دادند و کشتن دشمن را شرط ورود به بهشت اعلام نمودند. ص 1213

*امیر خان سردار باز هم حاکم استر آباد شد (رجب 1312 هجری) یک بار قبل هم حاکم استر آباد شده بود که خرج ها برای دولت تراشید و هر چه ترکمان مطیع بود چاپید و غارت کرد. اقلا در آن دو سال یک کرور مخارج جهت دولت فراهم آورد که آن را هم برای چاپیدن ترکمان گرفت. این کار ترکمانیه را به سمت روس راند. او آن قدر از آن سفر مال آورد که اگر 100 سال هم بخورد تمام نمی شود. ص 1215

*.ترکمان ها " با بهره گیری از سستی و عدم تحرک مقامات استر آباد، روستاهای ایرانی را مورد تاخت و تاز قرار می دادند، مردم آنجا را اسیر می کردند و دام هایشان را می بردند. بارها این حملات به یاری وباپشتیبانی حکومت های ایران انجام گرفته بود که با ترکمان ها زبان یکی کرده و بخش معینی از اموال تاراجی را می گرفتند. ص 1226

*خود تراکمه بارها شهادت داده اند که حمله آنها به روستاها با اجازه مقامات ایرانی بوده است. ص 1227

*مبارزه میان قبیله ها، چنان شدتی گرفت که جعفر بای ها، بر آن  شدند تا آتابای ها را یکسره نابود کنند ویا خودشان در این مبارزه به هلاکت برسند. به همین جهت علیه آتابایی ها اعلام جهاد کردند. آتابای ها نیز بر علیه آنها حکم جهاد دادند. آنها ها را برای م فرا خواندند وبه قرآن سوگند یاد کردند که بر دشمنان خود یعنی جعفربای ها رحم نکنند و تا آخرین قطره خون خویش به پیکار ادامه دهند. ملاها قرآن در دست برای آتابای ها افسانه خوانده و آنها را به مبارزه ترغیب می کردند و به آنها اطمینان می دادند که هر آتابای که یک جعفر بای را بکشد کار خیری انجام داده است. واگر خودش کشته شود یکسره به بهشت می رود".

   اما به زودی ملاها متوجه شدند این کار عواقب خوبی ندارد، در نتیجه در پی مصالحه بین دو طرف بر آمدند. ص 1227

*اما روز اکتبر سال 1903 میلادی در شورای خان های جعفربای که در آنجا رؤسای دو فوج ضرغام الملک و مسعود الملک نیز به نمایندگی از سوی حاکم حضور داشتند، ترکمان های با احداث مراکز گمرکی در دشت و با پرداخت خون بهای قزاق های کشته شده و غرامت تعدی هایی که کرده بودند موافقت کردند. اما آنها که نمی خواستند به دست خودشان قدرت حکومت ایران را در دشت مستقر وتقویت کنند، تقاضا کردند که گروه های پاسدار مراکز گمرک، از خود ترکمان ها باشند.

    حاکم استر آباد پیشنهاد کرد که ترکمان ها مبلغ بسیار زیادی برای غرامت بپردازند. یعنی 20 هزار تومان برای استقرار اردوگاه، ماهانه 4 هزار تومان برای هزینه اردوگاه، هدایایی برای تهران و حاکم و 50 هزار تومان برای غرامت خسارت گمرک. ترکمان ها دوباره بر آشفتند و بخشی ازآنها به کوچ به ژرفای دشت و حتی به قلمرو روسیه را آغاز کردند. در برخی آئول ها آشکارا می گفتند:"ما چنین پولی نداریم. اگر حاکم پافشاری کند، به اردوگاه شبیخون خواهیم زد، یا پیروز می شویم و یا اگر شکست بخوریم به قلمرو روسیه می گریزیم". ص 1229

*همچنین فعالیت کمیسریای روس در گنبد کاووس نیز به تحکیم قدرت مقامات ایرانی در منطقه ترکمن نشین یاری کرد". بندرف نوشته بود، بسیاری از  روس هایی که به گرگان می روند، می توانند از ترکمان ها این سخن را بشنوند که:" اگر روس ها در گنبد نبودند، مقامات ایرانی هیچ گاه نمی توانستند پای خود را بدان جا بگذارند. کافی است که کمیسر از اینجا برود و درهمان روز، مقامات حکومت از اینجا بگریزند واگر هم بخواهند بمانند چون گوسفند سرهایشان بریده خواهد شد". ترکمان ها به ناچار به سازمان یافتن مراکز گمرکی و دیگر اقدامات حکومت تن در دادند و می دانستند که کمیسر روس بی آنکه سخنی بگوید از اقدامات آنها پشتیبانی می کند. همگام با تثبیت اوضاع در دشت ترکمن، از برخوردهای مسلحانه هم در میان تراکمه در قلمرو های ایران و روسیه و هم در میان ترکمان ها و غیر ترکمان ها کاهش یافت. مهاجران فارس زبان (ولایت) حتی درون دشت رفتند ودر آنجا روستاهای خود را پدید آوردند.

 بدینسان در پایان سده 19 و آغاز سده 20 میلادی، شاه نفوذ خود را در این منطقه بسیار تحکیم بخشیده وترکمان ها رفته رفته به این اندیشه خو گرفتند که آنها رعایای شاه ایران هستند. ص 1230

*مقامات ایرانی به یاری هر گونه تطمیع می کوشیدند که با نفوذ ترین خان ها، سردارها و شخصیت های گوناگون ترکمان را به سوی خود بکشند. آنها اینگونه امکان یافتند که در امور داخلی تراکمه مداخله کنند و آتش دشمنی میان گوکلان ها و یموت ها و سایر طوایف را شعله ور کرده همه آنها را ناتوان نمایند. وسرانجام از این رهگذر بود که زمینه اطاعت نهایی تراکمه از حکومت شاه ایران پدید آمد. ص 1231

*عین السلطنه(برادر زاده ناصر الدین شاه) در جمادی الاول سال 1324 هجری از طریق مشهد به "ترکستان" می رود. وی مشاهدات خود را به رشته تحریر در آورده که فرازهایی از آن چنین است:". روس ها خیلی در بردن اسلحه مخصوصا در این سمت که ترکمانان هستند، ممانعت دارند. بسیار کار خوبی است، این ترکمان همان است که احدی از دست غارت و چپاولش آسوده نبود، اما حالا به یک کارد محتاج شده و همگی کاسب و زارع و صنعت پیشه گشته اند. چون به مرو رسیدیم به سوی دکان فرش فروشی رفتیم که صاحب آن اهل مشهد بود. قالی های ترکمانی اعلی داشت. او می گفت ترکمانان خیلی پولدار شده اند ولی هنوز روس ها خیلی احتیاط از آنها دارند. در اینجا ترکمان سوار و پیاده زیاد دیده می شوند که خیلی درشکه سوار و فرنگی مآب گشته اند.ترکمان ساروق و سالور در اینجا آقا شده اند و سایرین نوکر. فرش های ترکمان ساروق واقعاً در اینجا عالی است و تماشای آن حیرت آور. در سمرقند با یوسف خان تکه ترکمان برخورد کردم، وی اول شخص تکه هاست، حال لباس قزاق روس پوشیده با کلاه سفید ترکمانی به قدر گنبد شاه خدا بنده. روس ها از ترس به اون نشان و حمایل داده اند. درعشق آباد هم فرنگی مآبی ترکمان خوب پیداست. متصل ترکمان است که به هتل ما داخل و خارج می شوند. هر یک از آنها قوری چای و فنجان چای سبز در مقابل دارند". ص 1233

*حکومت محتضر محمد علی شاه هم زمان با چنین معضلات ی و دخالت کشورهای استعماری، با هیجانات افکار عمومی علیه قرارداد 1907 میلادی ورشد تحرکات مشروطه طلبان هم مواجه گردید.

  این وضع سبب نگرانی و وحشت اشراف لشکری و کشوری و درباریان شد، بنابراین تصمیم گرفته شد نوعی حکومت توتالیتر نظامی را سازمان دهند تا با توسل به استبداد و خشونت، جنبش مشروطیت را در نطفه خفه کنند. در این میان از سواران مسلح بعضی از ایلات وقبایل از جمله ترکمانان هم بهره گرفتند. ص 1236

*اما پس از رفتن محمد علی شاه و تصمیمات جدید مشروطه طلبان، اصول و قوانین انتخابات مجلس تغییرات مهمی یافتند. از جمله اقلیت های مختلف و عشایر فرصت یافتند نماینده ای برای خود انتخاب کنند، یکی از این اقلیت ها ترکمانان بودند. از قرار معلوم بعد از این تاریخ، تراکمه ایران برای اولین بار نماینده ای از سوی خود روانه مجلس نمودند. به نوشته عین السلطنه پارلمان مشروطیت در تاریخ ربیع الثانی 1329 هجری دارای دو جناح اکثریت واقلیت بوده که اعتدالیون فارکسیون اکثریت را در دست داشتند، از این بین آدینه محمد خان ترکمان هم که تحصیلاتش را در بخارا به اتمام رسانده بود و در جرگه اکثریت مجلس نام برده شده است. سپس نام برده در ذکر وقایع ماه بعد (شوال  1329) اشاره می کند که :" .پس از شکست محمد علی شاه از نیروهای دولتی در فیروزکوه ، که به دنبالش به ساری واسترآباد بازگشت، به طور قطع آدینه محمد ترکمان را مقتول نمودند، حال توسط محمد علی شاه یا ترکمانان چاکر او". آدینه محمد خان از جمله کسانی بود که در زمان ورود محمد علی شاه مخلوع به گمیش تپه و خوجه نفس به دیدار او نرفت. وی انسانی بسیار مؤقر، باهوش و تیزبین بود که به قولی زبان فرانسه را در دوره نمایندگی مجلس آموخت. ص 1238

*محمد خان یار علی آدینه جان جعفربای، اولین نماینده تراکمه ایران در مجلس شورای ملی است. عشایر از جمله تراکمه برای اولین بار در زمان مشروطیت و از دوره دوم توانستند نماینده راهی مجلس کنند. ص 1239

*اما برازنده ترین شخصیت مشروطه طلب ترکمان رجب بود که نام برده به طور علنی با محمد علی شاه و تراکمه طرفدار وی در گمیش تپه به مخالفت برخاست. او در زمان رضا شاه به نمایندگی تراکمه در مجلس نیز انتخاب شد. رجب به همراه تویجان حاجی، صفر وعبدالله(پدر عبدالله زاده ها) به طرفداری از مشروطه طلبان نشست هایی هم داشتند. این عبدالله که به عبدالله مجلس معروف شده بود رابط تراکمه مشروطه طلب با مشروطه خواهان استر آباد بود. ص 1254

*روز دوم نوامبر سال 1914 میلادی حکومت شاه(احمد شاه) بی طرفی ایران را اعلام کرد. امام عملیات جنگی در قلمرو این سرزمین هم چنان ادامه یافت. حکام برخی ولایات و سران قبایل و از جمله ترکمان ها دوباره اعلام کردند که آنها حکومت ایران را به رسمیت نمی شناسند. گ. ف چیرکین که در سال 1916 میلادی نزد ترکمان های گرگان رفته بود، نوشت:" تا امروز همه تراکمه کنار رودخانه گورگن(گرگان) در امور داخلی خود از استقلال کامل برخوردارند و پشیزی هم به حکومت ایران نمی پردازند". ص 1262

*.ماه آوریل(1915 م) دولت عثمانی برای قضات بخارا نامه نوشته که در جنگ جهانی شما که اهل شافعی و حنفی (مذهب سنی) هستید باید تعصب داشته از دولت عثمانی حمایت کنید. از آن سوی روس ها از طایفه خیوق(خیوه) و تکه سوار برای جنگ گرفته اند. حالیه ترکمانان هم قسم شده اند، شورش نمایند و می گویند ما نمی توانیم با هم مذهب خود نزاع کنیم". ص 1267

*(ژوئن 1917میلادی، آخرین سال های قاجار)"تراکمه طایفه داز از گرسنگی و فقر که سلف کنجد را می خورند، مجبورند برای ی و راهزنی به گرمابدشت (شمال روستای اصفهانکلاته فعلی) در 4 فرسخی خطه شاهرود رفته گروهی را چپاول کنند.طایفه یموت هم بسیار سخت می گذرانند و گوشت اسب و شتر را می خورند. امسال زراعت جو و گندم آنها عمل نیامده.گوگلان ها ناحیه فندرسک، داز ناحیه کتول و جعفربای ها و آتابای ها از کتول (علی آباد فعلی) تا کردمحله(کردکوی فعلی) تمام شهر و روستا ها را به غارت مداوم گرفته اند. به خاطر شدت فقر حتی شب ها به داخل شهر استر آباد هم آمده عمارت دولتی شهر را شکافته اسب و قاطر حاکم را برده اند".  ص 1275

*(ماه مه 1921 میلادی) افزایش مالیات ها و مطالبات توسط کارگزارن استر آباد ، تراکمه را وادار به عصیان و شورش می کند طوری که "شب 14 مه 150 سوار ترکمان بیرون دروازه شهر(دروازه فوجرد) روی حصار آمده و یک ساعت شلیک تفنگ نمودند و می گویند باید دولت نواقل دروازه ( مالیات از کالاهایی که به هنگام خروج از دروازه شهر می گرفتند)را بردارد و گرنه علنا به استرآباد آمده آدم اسیر می بریم . تعدیات اجزاء نواقل باعث فساد و آشوب شده. ترکمان از شهر که یک من ذغال می برد به 10 شاهی(نصف یک ریال)، یک قران نواقل باید جلو دروازه بدهد. به تازگی گمرک در شهر دایر شده و از نفت و مال التجاره آنچه وارد می شود گمرک می گیرند. ص 1275

*عریضه علماء و ریش سفیدان ترکمان، 8 شعبان 1335: به مقام منیع وزارت جلیله داخله دامت تأییداته انشاالله. بعد از تبلیغ مراسم تبریک افتتاح المجلس الشوری الملی المرکزی، عرض دعا گویان و رضا جویان آن است که ما ملت بی چاره تراکمه از جهت نبودن اداره کشوری و لشکری در صحرای تراکمه بسیار زحمات را دچار هستیم، خصوصا تعطیل اداره گمرکی مستحفظین بنادر استر آباد و مازندران برای ما بیچارگان فلک زده آذوقه از قبیل برنج و غیره اجازه نمی دهند که بیاورند. استدعا عاجزانه از مراحم اولیاء امور دولت متبوعه خود می نماییم که باب ارزاق را برای ما هم مفتوح بسازند که معاش ایلات تراکمه خیلی تنگ است. آخر ما هم ایرانی و رعیت ایرانیم. باز هر آینه ما بیچارگان را ایرانی و رعیت ایران بدانید دادرسی حکومت کارکن کافی ایران پرست لازم است. در هر دهی از دهات ولایت لا محاله یک کدخدایی دارند. هفتاد هشتاد هزار خانه تراکمه از طرف دولت علیه یک کدخدا و مباشری هم نیستند. از این قبل از خوف مأمورین روس قادر به یک تلگراف و عرض تظلم به دولت خود نبودیم. الحمدالله و المنه از توجهات اولیاء امور دولت کثره الله تعالی امثالهم الان آسایش فی الجمله را الله تعالی میسر گردانده است. لهذا استدعای عاجزانه از مراحم آقایان ضعفاء پرور می نماییم همین طوری که برای سایر ولایات وقصبات داخله نظمیه و عدلیه و بلدیه و سایر اداره جات دایر است، برای این ایل تراکمه نیز تهیه و فرستاده بشود محض این که مالیه دولت هدر نرود والسلام علی من تبع الهدی. 8 شعبان المعظم 1335

رجب ، امان گلدی ، عثمان (ویازده مهر دیگر). ک 1934 . ص 1278-1279

*(سرکوب ترکمانان توسط رضا شاه) تراکمه که تا چندی پیش سواران مسلح و آلامان هایشن رعشه بر بدن اهالی استرآباد و خراسان می انداخت، اینک در برابر یک آزمون تاریخی قرار گرفته بودند. همین رضا شاه تا چندی پیش که جنجالی برای استعفای خود از رئیس الوزرایی به راه انداخته و خواهان حکومت جمهوری در ایران شده بود، تراکمه را واداشتند به تلگرافخانه استرآباد بیایند و با مخابره پیامی به پایتخت ، دولت را تهدید کنند که اگر وی(رضا خان) از رئیس الوزرایی استعفا دهد "دولت باید از طایفه ترکمان صرف نظر نموده و در فکر آن باشد که آنان راه شاهرود و خراسان وتهران را مسدود خواهند نمود، واینکه ترکمان هم جمهوریت می خواهد".

   ولی با تثبیت اولیه حکومت رضا شاه،ت های عام کلا فرق کرده بود. در ماه مه 1924 میلادی (1301 خورشیدی) حکومت ایران گام های مؤثری برای به اطاعت در آوردن یموت ها و گوکلان ها برداشت. در برابر این ت، ترکمانان هم سر به شورش برداشتند طوری که بار دیگر دشمن واحد بسیاری از تیره ها ، طوایف و قبیله ها را به ائتلاف و اتحاد کشاند. پس از مذاکرات طولانی سران، سرکردگان و رؤسای طوایف که در رأس شورش هم بودند، برای آشتی نهایی در آئول (روستای) امچلی .جلسه مشاوره ای تشکیل دادند.

    در طی همین اجلاس به جد تصمیم گرفته شد نفاق و اختلاف بین جعفربای ها، آتابای ها و گوکلان ها را به کناری بگذراند و دست به مقاومت بزنند که در صورت پیروزی جمهوری مسقل ترکمان (؟) را هم تأسیس کنند. بلافاصله عثمان هم از طایفه جعفر بای به ریاست آن انتخاب شد. همچنین شرکت کنندگان در اجلاس ارگان ویژه ای به نام شورای ریش سفیدان برای رسیدگی به مهمترین مسایل وابسته به رئیس جمهور تشکیل دادند. و نیز در جلسه مشاوره تصمیم گرفته شد که به زودی کنگره نمایندگان همه طایفه ها و قبیله ها به رهبری عثمان تشکیل گردد تا در آنجا مسأله مرزهای جمهوری ترکمان مورد بررسی قرار گیرد. در این مدت شایع شد تراکمه قصد تشکیل یک جمهوری به رهبری عثمان از قره سو تا بجنورد را دارند.

   رضا شاه و اطرافیانشان از این وحدت قبیله ای و اخبار منتشر شده در جهت مقاومت آنان به شدت نگران شدند. بنابراین ابتدا تصمیم گرفتند تا وحدت قبیله های ترکمان را بر هم بزنند. برای این منظور، افسری از سوی حکومت مرکزی نزد عثمان رفت و پیشنهاد کرد که اگر موافقت میان جعفر بای ها و آتابای ها بر هم بخورد مبلغ کلانی به وی خواهندپرداخت. اما این تلاش منتج به نتیجه نشد.در این مدت عثمان و دیگر رهبران برای آشتی نهایی جعفربای ها و آتابای ها که در واپسین روزهای ماه ژوئیه در گومیش تپه انجام گرفت، کار بزرگی انجام دادند.

  .رهبران قیام به خوبی درک می کردند که تنها دلاوری و فداکاری برای پیکار با قوای حکومت کافی نیست و می بایست بر فنون جنگی نیز آگاه بود. برای این منظور، شورشیان یک مدرسه ویژه نظامی تشکیل دادند و از افسران ترک .دعوت کردند که در آن مدرسه درس بدهند. از طریق افسران ترک، با ترکیه که نماینده جمهوری ترکمان بدان جا فرستاده شده بود نیز ارتباط برقرار بود.

.فرماندهی نظامی ایران در بجنورد جلسه مشاوره نمایندگان طوایف گوکلان را که روحیه آشتی جویانه ای با حکومت ایران داشتند، تشکیل داد. اما دوباره کوشش شد تا آتش نفاق میان برخی طایفه های و قبیله ای ترکمان را برافروزد. فرماندهی نظامی ایران سران آتابای را تطمیع کرد، شاهی خان و دیگر گروگان های ترکمان را که از طایفه های گوکلان بودند، آزاد ساخت و این کار تا اندازه ای گوکلان ها و آتابای ها را آرام کرد و آنها از فرستادن نمایندگان خود به جلسه مشاوره ریش سفیدها که روز دوم سپتامبر سال  1924 تشکیل شده بود، خود داری کردند.این نکته نیز که مناقشه میان جعفربای ها و آتابای ها بر سر پرداخت بهای دام هایی که آتابای ها در ژوئن 1924 ربوده بودند و هنوز حل و فصل نشده بود، به حکومت ایران تا اندازه ای یاری کرد. افزون بر آن حکومت ایرن وعده داد که قبیله های ترکمان را خلع  سلاح نکند و هیچ گونه مقررات تازه ای به دشت نیاورد. این نکته به اندازه ای بسیار اردوگاه شورشیان را سست و هشیاری رهبران آنان را ذایل نمود.به  همین دلیل قوای نظامی دولت چند شکست پیاپی به گروه های مسلح عثمان وارد کردند. ص 1300-1303

قربانی شدنِ توده‌یِ بشریت به سودِ بالیدنِ نوعِ تواناتری از انسان

قانون ملل- جان رالز- مترجم: مرتضی بحرانی و محمد فرجیان-نشر پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی-1389

تاریخ، فرهنگ وهنر ترکمان- اسدالله معطوفی –جلد دوم–انجمن آثار و مفاخر فرهنگی -1383

ها ,ترکمان ,هم ,ص ,های ,تراکمه ,ها و ,را به ,روس ها ,که در ,از این ,فرماندهی نظامی ایران ,رهبری عثمان ,ترکمان اسدالله معطوفی ,وهنر ترکمان اسدالله

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها